سرما خوردگی دختر نازم
حلمای نازم هر چی از امزوز بگم برات کم گقتم از زوز سختی که امروز داشتیم من وبابا حمیدت وای واقعا بده دختر نازم شما امروز برای اولین بار مریض شدی یه تجربه سختی داشتم امروز تب کردی دخترم من وبابا حمیدت اصلا نمیتونیم شما رو اینجوری ببینیم امروز اینقدر اروم بودی همش بی قراری میکردی وگریه من وبابا حمیدت ارزو میکردیم ای کاش تمام دردو بلاهات بخوره به جون ما الان که دارم این مطالب وبرات مینویسم نشستم بالا سر شما همش دارم تبت و چک میکنم تا صبح بالا سرت بیدار میمونم عشقم وای خدایا دخترم فردا از خواب بلند شه خوب خوب بشه پاشه شیطونی کنه دارم میمیرم از غصه تا به حال مریضیت وندیدم دختر نازم خداهمه بچه هارو واسه پدر ومادراشون صحیح وسالم نگه داره الهی امین خدایا دخنرمو در پناه خودت حفظ کن همیشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی