تابستون 94 وکادوهای حلما گلی
دخترک نازم امسال تابستون خیلی با سال قبل فرق داشت شما دیگه شده بودی یه دختر شیطون بلا که همش دوست داشتی بریم به اصطلاح خودت دد ماام کارمون شده بود هر روز یا یک روز درمیون شما رو ببریم پارک وای وای مگه دل میکندی از پارک همیشه باید حواستو پرت میکردم به یه چیزی تا میاوردمت خونه عاشق بازی کردن مخصوصا سر سره بازی به اصطلاح خودت سسره بازی عزیزم بابا حمیدت امسال دیگه شما بزرگ شده بودی و میتونستی سه چرخه سوار بشی برات سه چرخه خرید تا وقتی پارک میری بیشتر کیف کنی اینم عکس سه چرخه حلما گلی شما دوست داشتی یه وقتایی پیاده شی و خودت دوچرخه رو هل بدی تقریبا این کار هر روز شما بود این چند وقت شما کادو...
نویسنده :
اعظم
2:04